خرد چیست و خردمند کیست؟ ”۳۰ راهکار برای ارتقای قوه تشخیص!“

خرد چیست؟ چگونه قوه تشخیص و درک خودم را افزایش دهم؟

آخرین بروزرسانی مقاله: ۳۰ام فروردین, ۱۴۰۳ ۰۸:۱۸ ب٫ظ

”خِرد چیست و خردمند کیست؟ واژه‌هایی همچون خِرد و خردمندی در وب فارسی بسیار مورد کم‌لطفی واقع شده‌اند. اگرچه در حوزه مذهب گفتگوهایی در این زمینه صورت گرفته است اما در مجموع این مفاهیم برای فرهنگ ما واژگانی محجورند و آن گونه که از علم و دانش و تخصص و مهارت سخن به میان می‌آید از خرد کمتر گفته می‌شود. دلیلش این است که متاسفانه اغلب مردم تفاوت میان دانش و مهارت و خرد را نمی‌دانند و اینها را معادل هم می‌گیرند.

در این مقاله توضیح می‌دهیم که خِرد چیست، چه تفاوتی با دانش و آگاهی دارد، چه تاثیری در کیفیت زندگی ما دارد و در نهایت خردمند چه کسی است؟ اگر شما هم باور دارید که مشکل اصلی جامعه ما کمبود دانش و تخصص نیست بلکه کمبود خِرد است پس با ما تا پایان مقاله همراه باشید.

فهرست مطالب نمایش

خرد چیست و چه تفاوتی با دانش و تخصص دارد؟ 

خرد یک مفهوم فلسفی است که به توانایی انسان برای تشخیص و انتخاب بهترین راه‌ها و راه‌حل‌ها برای زندگی رضایتمندانه و معنادار اشاره دارد. خرد صرفا دانش و اطلاعات فرد را شامل نمی‌شود بلکه حکمت، تجربه، اخلاق، ارزش‌ها، رسالت و اهداف‌ زندگی را نیز دربرمی‌گیرد.

دانش از جنس اطلاعات است در حالی که خِرد از جنس آگاهی و به صورت دقیق‌تر از جنس خودآگاهی است. خرد همان چراغ جادویی است که به دنبالش می‌گردید، چرا که وقتی ۱۰۰ آمد، نود هم پیش ماست. خرد در نوک قله هرم دانش است و هرآنچه که یک فرد برای ساخت یک زندگی سالم و موفق نیاز دارد در آن نهفته است. 

یک بال موفقیت حتما دانش‌ها و مهارت‌ها هستند و هیچ فردی بدون دانش و تخصص نمی‌تواند به اهدافش برسد اما بال دیگرش که به مراتب مهم‌تر است خودآگاهی و خرد است که به ما در انتخاب‌ها و تصمیماتمان قوه تشخیص می‌دهد. بسیاری از مردم به قدر کافی اطلاعات و مهارت برای انجام بسیاری از کارها را دارند اما همچنان از زندگی خود رضایت ندارند، چرا؟ چون دانش و تخصص به تنهایی به آدم‌ها قوه تشخیص نمی‌دهند و آنها دائما اشتباه می‌کنند و شکست می‌خورند. آنها به چیزی فراتر از دانش و تخصصشان نیاز دارند.

خرد چگونه حاصل می‌شود؟

خرد یک فرایند پیوسته و پویاست که با تغییر شرایط و موقعیت‌های زندگی به تدریج کامل‌تر می‌شود. خرد در مفهوم استراتژیک خودش زمانی حاصل می‌شود که تشخیص دهیم برای رسیدن به اهدافمان و حل مسائل زندگی چه کارهایی را باید انجام دهیم و مهم‌تر از آن، چه کارهایی را نباید انجام دهیم. بنابراین، خرد از جنس قوه تشخیص است. به کمک خرد تشخیص می‌دهیم که چه اهدافی برای ما ارزشمند و معنادارند و چه اهدافی بی‌ارزشند و یا صرفا مطلوبیت‌های اجتماعی‌ای هستند که ما آنها را با هدف اشتباه گرفته‌ایم.

خرد زندگی به نوعی استراتژی زندگی سالم و نقشه راه موفقیت محسوب می‌شود.

برای اینکه با مفهوم استراتژی و کاربرد آن در زندگی بیشتر آشنا شوید توصیه می‌شود مقاله زیر را هم مطالعه بفرمایید:

کاربرد استراتژی در زندگی امروز چیست؟ به زبان ساده همراه با مثال‌

اگر مایلید بدانید که خردمندان چه ویژگی‌هایی دارند و چگونه می‌توانید تصمیمات بهتری بگیرید و به نسخه بهتری از خودتان تبدیل شوید با ما همراه باشید. 

راز پیروزی در دنیای امروز، بکار گرفتن خِرد در زندگی است

موفقیت بدون پرداخت هزینه حاصل نمی‌شود و به همین دلیل اغلب مردم موفق نیستند؛ چون حاضر نیستند بهای آن را که رسیدن به آگاهی و خرد است پرداخت کنند. اگر زندگی آگاهانه و خردمندانه کار ساده‌ای بود اکنون همه مردم خردمند و آگاه بودند. اما اغلب مردم حتی بلد نیستند بهای موفقیت را درست حساب کنند.

آنها همه چیز را فقط در پول می‌بینند و متوجه نیستند که عمرشان که سرمایه اصلی آنهاست با هیچ چیز دیگری جبران نمی‌شود. پس عجیب نیست که آدم‌های کم‌خرد عمرشان را به بهای ناچیزی می‌فروشند و یا صرف کارهایی می‌کنند که تاثیر مثبتی در زندگی آنها ندارد.

شاید بپرسید خوب منظور شما از موفقیت چیست، چون هرکسی موفقیت را یک جور معنا می‌کند. بله درست است. اغلب مردم حتی معنای درست موفقیت را هم نمی‌دانند لذا آرزو دارند جای آدم‌هایی باشند که در تعریف موفقیت موجوداتی نادان، بدبخت و بیماری بیش نیستند. 

”موفقیت اساسا آن چیزی نیست که مردم تصور می‌کنند بلکه موفقیت نتیجه خِرد و آگاهی و ماحصل آن رسیدن به کمال و رضایت درونی است؛ همان حسی که به زندگی ما معنا می‌بخشد.“

اگر قصد دارید به راز موفقیت پی ببرید و آن را در زندگی خود بکار گیرید توصیه می‌کنم حتما مقاله زیر که کلید رسیدن به موفقیت است را مطالعه بفرمایید:

راز موفقیت در زندگی امروز چیست؟

قدرت تشخیص خودت را بالا ببر تا بهترین خودت را ببینی

”با تبدیل دانش‌ها و آگاهی‌ها به خرد، قوه تشخیص شما به شدت متحول و نگاهتان به دنیا به کلی دگرگون می‌شود و به انسان دیگری تبدیل می‌شوید“

حالا چه کسی خردمند است؟ انسان دانا و خردمند به طور کلی به کسی گفته می‌شود که اولا درک بالایی از مسائل زندگی داشته باشد و بهترین تصمیم‌ها را بگیرد و دوما قدر خودش را بداند و برای خودش ارزش قائل باشد. ناگفته پیداست کسی که عزت نفس پایینی دارد و اعمالش موجبات گرفتاری و عواقب ناخوشایند را برایش فراهم می‌کند یک انسان خردمند به شمار نمی‌رود. خصوصیات انسان‌های خردمند بسیار به ویژگی‌هایی که برای انسان‌های سالم به لحاظ روانی شمرده‌اند.

در ادامه، ویژگی‌ها و راهکارهایی را توضیح می‌دهم که دانش و آگاهی‌های شما را به خرد تبدیل و نگاهتان به زندگی را به کلی متحول می‌کند و موجب می‌شود با درک درست شرایط، بهترین و کم‌هزینه‌ترین تصمیم‌ها را در زندگی و کسب‌وکارتان بگیرید. وقتی نگاهتان به زندگی متحول شود رفتارتان هم متحول می‌شود و مسلما شما به انسان متفاوتی تبدیل می‌شوید.

نشانه‌های انسان خردمند

۱. خودآگاهی: بر خودتان آگاهی کامل داشته باشید

آیا حواستان هست که دارید به چه آدمی تبدیل می‌شوید؟ آیا شما هم مانند انسان‌های خردمند زندگی آگاهانه را تجربه می‌کنید یا هرچه پیش آید خوش آید؟!  اولین شرط تحول و توسعه فردی این است که بدانید چه کسی هستید و داری به چه کسی تبدیل می‌شوید.

شما باید بتوانید از خودتان فاصله بگیرند و آنچه در خودتان کاشته‌اید از ارزش‌ها و نگرش‌ها و باورها و احساسات و عواطف را مورد ارزیابی و راستی‌آزمایی قرار دهید. شما  باید دائما از خودتان بپرسید که آیا این شخصیتی که از خود ساخته‌اید شخصیت مطلوب شماست یا هویتی ساخته و پرداخته دیگران است؟ به این فکر کنید که با این اطرافیان و طرز فکر و سبک زندگی و تعاملات و نگرش‌هایی که دارید به چه موجودی دارید تبدیل می‌شوید؟ آیا حواستان هست که  اغلب آدم‌ها اصلا به این چیزها حتی فکر هم نمی‌کنند؟

چگونه می‌توانید بر خودتان و محیط اطرافتان آگاهی داشته باشید؟ تنها راهش این است که تیزحس باشید و قدرت تشخیص‌تان را بالا ببرید تا چیزهایی را ببینید که دیگران نمی‌بینند! شما قبل از هر چیز باید از رفتارهای خودتان آگاه باشید و علت آنها را تشخیص دهید. شما همان‌گونه رفتار می‌کنید که فکر می‌کنید درست است. پس رفتار شما و سبک زندگی شما از ارزش‌های شما نشأت می‌گیرند. ارزش‌ها مفاهیمی هستند که ما حاضر نیستیم آنها را زیر پا بگذاریم.

اهل خرد بر خودشان آگاهی کامل دارند

اگر بیش از اندازه در تصمیم‌گیری‌ها دچار تردید و دودلی می‌شوید یا دائما از کارهایی که می‌کنید پشیمان می‌شوید بهتر است بدانید که ارزش‌ها و خطوط قرمزتان را به خوبی نمی‌شناسید. اگر چنین است به شما اکیدا توصیه می‌کنم که به خودشناسی بپردازید و تلاش کنید ارزش‌هایتان را از میان ترجیحاتتان بیرون بکشید و خطوط قرمز خود را مشخص کنید. سلسله مراتب ترجیحات که به غلط فکر می‌کنیم نظام ارزش‌های ماست در واقع ترکیبی از ارزش‌های دیگران و مطلوبیت‌های اجتماعی‌ای هستند که ما آنها را بدون صحت‌سنجی و مبتنی بر اعتماد به دیگران پذیرفته‌ایم.

اولین کاری که برای بالابردن قدرت تشخیص‌تان باید انجام دهید این است که نظام ترجیحاتتان را بشناسید و از سلسلله مراتب ارزش‌هایتان تفکیک کنید. به زودی دوره آموزشی ”خودشناسی و تسلط بر خود“ را در همین سایت منتشر خواهیم کرد که می‌تواند دید عمیقی به شما برای تغییر بدهد.

۲. یاد بگیرید که مغزتان چگونه کار می‌کند و چه خطاهایی دارد

فکر انسان پیوسته در معرض خطا و لغزش است و ممکن است در مسیر تفکر و استدلال و استنتاج که پایه فلسفه و علم است، به اشتباه بیفتد. پس انسان، برای کشف حقیقت و مصون ماندن از خطای در تفکر، نیازمند و محتاج به یک سلسله اصول و قواعد عام و فراگیر است که او را در همه جا راهنمایی کند و مانع از گمراهی وی در تفکر گردد. مجموع این اصول و قواعد، منطق نام دارد که مشتق از واژه نطق است.

منطق در لغت به معنی کلام و گفتار است اما در تعریف مصطلح فلاسفه و منطق‌دانان، منطق به معنی قانون درست‌فکرکردن است و راه و روش درست اندیشیدن را به ما می‌آموزد. منطق در واقع خطاسنج اندیشه است و با مجموعه‌ای از قوانین، جلوی کج‌فهمی‌ها را می‌گیرد و استدلال صحیح را از سفسطه و مغلطه متمایز می‌کند.

صاحبان خرد می‌دانند که مغزشان چگونه کار می‌کند

از خود بپرسید که

  • چرا اغلب مردم پیرو و رهرو و ذوب در افرادی می‌شوند که عموما به آنها روشنفکر، فیلسوف، دانا، حکیم، عابد و القابی مانند اینها می‌دهند؟
  • چگونه یک نفر می‌تواند بر جمع کثیری از مردم تاثیر داشته باشد و عقاید و باورها و رفتار آنها را کنترل کند؟ 

واقعیت این است که انسان‌ها به طور ذاتی به دنبال رهنمود و هدایت هستند. در دنیای پیچیده و پر از چالش امروز، یافتن پاسخ برای سوالات اساسی زندگی و رسیدن به سعادت برای اغلب مردم دشوار است. لذا داستان زندگی تلخ و شیرین جوامع و فرهنگ‌ها عمدتا از آنجایی رقم می‌خورد که مردم نسبت به این پرسش‌ها بی‌تفاوت می‌شوند و سعی می‌کنند با پیروی از دیگران، مسئولیت را از گردن خود ساقط و خیالشان را راحت کنند.

در این شرایط، افراد به دنبال منابع قابل اعتماد و افراد دانا می‌گردند تا از آنها در این مسیر کمک بگیرند. مردم این افراد را الگوهای مناسبی برای تقلید می‌بینند چون به صداقت آنها اعتماد دارند. اما مردم متوجه نیستند که مغزشان چه خطاهای عجیب و غریبی مرتکب می‌شود. اغلب آدم‌ها ناخودآگاه تحت تاثیر این القاب قرار می‌گیرند. به خوبی می‌توان در جامعه مشاهده کرد که چگونه القابی همچون دکتر، پروفسور، استاد دانشگاه، فیلسوف، برنده نوبل، نویسنده مشهور، عالم دهر، بنده برگزیده خدا و غیره آدم‌ها را گرد خودشان جمع می‌کنند و بر گرده آنها سوار می‌شوند.

پرسش اینجاست که این القاب تا چه حد با واقعیت و حقیقت همراه هستند؟ چرا مردم به خودشان زحمت نمی‌دهند در مورد معنای سخنان افراد سخنور فکر کنند؟ دلیل آن برمی‌گردد به یک خطای ذهنی به نام تاییدطلبی.

”مردم به سخنان افرادی گوش می‌دهند که باورها و نگرش‌های گذشته آنها را تایید کند نه فردی که آنها را به چالش بکشد! چون مغز ما اینگونه تربیت شده است که در ناحیه امن خودفریبی باقی بماند!“

این خطا و بسیاری خطاهای دیگر که ما را در فهم و تشخیص پدیده‌ها دچار کج‌فهمی و سوء تفاهم می‌کنند به ما اجازه نمی‌دهند سنجش‌گرانه فکر کنیم. برای سنجش‌گرانه اندیشیدن مغز ما باید آموزش ببیند. باید یاد بگیرد که هر پیش‌فرضی که سخنرانان آن را درست فرض می‌گیرند و بر مبنای آن استدلال می‌کنند لزوما فرض درستی نیست و اول باید درستی آن فرض‌ها ثابت شود. پس از آن باید منطق موجود در استدلال بررسی شود. ما بسیاری از مغالطه‌ها را با استدلال منطقی اشتباه می‌گیریم.

برای اینکه منطق در استدلال به درستی درک شود لازم است چند مفهوم دیگر را نیز مطالعه و تمرین کنید. ۱) مفهوم تضاد و تناقض و مصداق‌های آن ۲) سوگیری‌ها و خطاهای ذهن ۳) شناخت انواع مغالطه‌هایی که مردم در سخنانشان بکار می‌گیرند تا مخاطبشان را به غلط بیندازند.

۳. مراقب کیفیت قضاوت‌هایتان باشید و بر آنها اشراف کامل داشته باشید

خردمند هیچگاه بدون سند و مدرک و تا زمانی که به یقین نرسیده‌ قضاوت نمی‌کند. به جای اینکه اجازه دهید باورها و پیش‌داوری‌های شما قضاوت‌های شما را بسازند اجازه دهید قضاوت‌های شما پیش‌داوری‌ها و باورهای شما را نقد کنند و این خروج از صغارت است. برای اینکه ببینی مردم چقدر به بلوغ فکری رسیده‌اند کافیست به کیفیت قضاوت‌های آنها نگاه کنید. قضاوت باید مبتنی بر داده‌های درست و راستی‌آزمایی‌شده باشد.

۴. هنگام بروز یک مشکل اول ببینید مشکل سیستمی است یا سیستم مشکل دارد

مانند اغلب مردم فقط بر نگاه تحلیلی خودتان تکیه نکنید بلکه آن را همزمان با نگاه همه‌جانبه‌نگر بکار بگیرید تا بتوانید مشکل سیستمی را از مشکل در سیستم تشخیص دهید. نگاه تحلیلی جزئی‌نگر است و به تحلیل اجزای یک مجموعه می‌پردازد درحالیکه نگاه سیستمی، کل سیستم را به عنوان یک مجموعه تحلیل می‌کند.

مثلا یک مکانیک باتجربه خودرو پیش از پرداختن به عیب خودرو، اول با نگاه سیستمی یک دوری با خودرو می‌زند تا ببیند اجزای سیستم چگونه با هم تعامل می‌کنند و نتیجه این تعامل چه پیامدی دارد (مثلا صدا، لرزش، روشن شدن علائم خطر و غیره) تا پس از آن بتواند یک سری حدس‌های منطقی بزند. سپس با نگاه تحلیلی به دنبال مشکل در سیستم می‌گردد که ممکن است یک قطعه خاص باشد.

مشکل سیستمی با نگاه همه‌جانبه‌نگر تشخیص داده می‌شود و مشکل در سیستم با نگاه تحلیلی. اقتصاد بیمار یک مشکل سیستمی است اما گرانفروشی یک مشکل در سیستم است. وقتی بجاب اصلاح سیستم با افراد برخورد می‌شود یعنی قانون‌گذار فرق میان مشکل سیستمی یا مشکل در سیستم را نمی‌داند. افراد خردمند وقتی با موقعیت‌های غیرمترقبه مواجه می‌شوند،‌ می‌توانند از آنها فاصله بگیرند و به شکل کلان‌تر به قضیه نگاه کنند.

بنابراین، تحلیل‌های خردمندان دارای جنبه‌هایی از نگاه کلان به سیستم‌هاست و همه‌جانبه‌نگری یکی از ویژگی‌های بنیادین انسان‌های خردمند است. کاش بلد بودیم آدمهای خردمند را کشف و در راس امور مملکت قرار دهیم ولی بلد نیستیم چون نگاه خود ما هم خراب است. مشکل سیستمی یا مشکل در سیستم

چرا اغلب مردم نگاه سیستمی و همه‌جانبه‌نگر ندارند؟ چون شیوه نگاه آنها به مسائل که از سیستم آموزشی غلط ناشی شده است عمدتا از نوع نگاه تحلیلی است. یعنی دائما به دنبال مشکل در سیستم می‌گردند و خیال می‌کنند با اصلاح آن، کل سیستم درمان می‌شود. اما واقعیت این است که موضوعاتی که انسان‌ها در آنها نقش بازی می‌کنند از جنس سیستم‌های فوق‌پیچیده هستند و هرگز با نگاه تحلیلی‌ای که مهندسان دارند قابل درک یا اصلاح نیست. جوامع انسانی به مدیرانی نیاز دارند که نگاه سیستمی و کل‌نگر داشته باشند و بتوانند کل سیستم را ببینند نه فقط یکی دو جزء آن را.

عجیب است که حتی یک مکانیک خودروی با تجربه که شاید سواد بالایی هم نداشته باشد بنا به نیاز و برحسب تجربه نگاه سیستمی را یاد گرفته است و در مقابل مدیرانی را می‌بینیم که بر مسند امور تکیه می‌زنند و به اندازه یک مکانیک خودرو بر سیستمی که آن را مدیریت می‌کنند اشراف ندارند!

چرا هر آدمی به خودش اجازه می‌دهد مدیر شود ولی هر کسی مهندس نمی‌شود؟ چون مهندس کارش روشن و دقیق است و خطای آدم‌ها زود لو می‌رود اما مدیریت امری مبهم، پیچیده و اقتضایی است و به سادگی قابل قضاوت نیست. مدیریت یک نگاه کل‌نگر و جامع می‌خواهد اما چون این نگاه کل‌نگر و سیستمی در جامعه ما ایجاد نشده است متاسفانه فرودستان جامعه عزیز شده‌اند و نخبگان، خوار و خفیف.

سد گتوند یک پروژه کاملا مهندسی‌ساز و دقیق بود اما چه شد که گند زد به اکوسیستم؟ مهندسان کارشان را دقیق انجام می‌دهند اما چون چشم جهان بین ندارند کل را نمی‌بینند و سد را می‌سازند و بعد با خود می‌گویند چی فکر می‌کردیم چی شد! مشکل از علم مهندسی یا توانایی مهندسان نیست بلکه مشکل از سیستم مدیریت فشلی است که نمی‌تواند کل سیستم را ببیند.

۵. خردمندان پر از سوال‌اند و ابلهان پر از پاسخ! پرسشگر باشید…

به جای اینکه تلاشتان این باشد که به دنبال پاسخ دادن باشید به دنبال تولید سوال باشید، سوال‌هایی از جنس استراتژیک. شما به خوبی می‌دانید که آنهایی که خیال می‌کنند جواب همه چیز را در آستین دارند در جهل مرکب‌اند. جهل مرکب به این معناست که آنها حتی نمی‌دانند که می‌دانند یا نمی‌دانند!

هرگز به آدم نادان نزدیک نشوید چون نادان را از هر طرف بخوانید نادان است!

خردمندان پر از سوال‌اند و ابلهان پر از پاسخ

اهل خرد پرسشگر و پژوهشگرند و پاسخ‌هایی تولید می‌کنند که می‌دانند کامل نیست اما دست‌کم بهتر از جواب قبلی است. چرا می‌گوییم علم متواضع است؟ چون علم در روش‌مندی خود به همین نتیجه رسیده است که دست‌کم در جهان مادی هیچ پاسخی قطعی و کامل نیست و همه چیز باید به پرسش گرفته شود. درست همینجا بود که ابطال‌گرایی کارل پوپر جای اثبات‌پذیری یا پوزیتیویسم را در علم گرفت تا دنیای علم به یک موتور محرک قدرتمند مجهز شود.

جهت کسب اطلاعات بیشتر در خصوص روشمندی علمی، مقاله زیر را مطالعه فرمایید:

روش تحقیق چیست؟ صفر تا ۱۰۰ آموزش روش تحقیق

۶. منضبط باشید چون اولین شرط موفقیت، انضباط فردی است

خردمند کسی است که در زندگی خود نظم و انضباط دارد و اعمال خود را محاسبه می‌کند. خردمند از تعهدات و وظایف خود و همچنین از عواقب رفتار و تصمیم‌گیری‌های خود آگاه است و مسئولیت همه زندگی خود را می‌پذیرد و هرگز تلاش نمی‌کند مسئولیت خود را به گردن دیگران بیندازد. خردمند خود را قربانی روزگار یا دیگران نمی‌داند و همانند آدمهایی زندگی نمی‌کند که دائما نقش قربانی را بازی می‌کنند. پس با اهمال‌کاری، نقش قربانی را بازی نکنید.

”موفقیت حاصل یک سری اقداماتیست که باید پشت سر هم و به طور منظم انجام شوند و این اتفاق درصورتی می‌افتذ که انضباط شخصی داشته باشید“

خردمندان مسئولیت‌پذیرند

۷. همیشه نقش مسئول را بازی کنید نه نقش قربانی

برخی ویژگی‌های آدم‌های قربانی که خود را قربانی روزگار می‌دانند ازقرار زیر است. سعی کنید از این دسته آدم‌ها نباشید.

  • آدم‌های قربانی دائما در مورد فرصت‌های ازدست‌رفته حرف می‌زنند نه فرصت‌های آینده.
  • آدم‌های قربانی عوامل بیرونی را عامل شکست یا موفقیت انسان‌ها می‌دانند و لذا همیشه از همه چیز شاکی هستند.
  • آدم‌های قربانی دائما هزینه فرصت می‌پردازند چون سیگنال‌های آینده را نمی‌بینند و فرصت‌های اقدام را از دست می‌دهند.
  • آدم‌های قربانی، فلک‌زده و تسلیم روزگار هستند. آنها رفتارهای شترمرغی (انفعالی) از خود بروز می‌دهند و با بهترین مربیان هم رشد نمی‌کنند.
  • اگر عالی‌ترین کتابها و دوره‌های آموزشی را به آنها بدهید هیچ تاثیری نمی‌گیرند و زندگی آنها هیچ تغییری نمی‌کند.
  • آنها انگیزه‌سوزند و آدم‌های متعهد و مسئول را مسخره می‌کنند.
  • در زندگی نه هدفی دارند و نه رسالتی و زندگی برای آنها معنا و مفهومی ندارد. آنها بر مرکب عاداتشان سوارند.
  • آدم‌های قربانی اشتباهاتشان را دائما تکرار می‌کنند و از آنها درس نمی‌گیرند چون اطرافیان یا شانس بد را مسئول اشتباهشان می‌دانند.
  • به پول به عنوان هدف نگاه می‌کنند و تمام عمرشان را به دنبال آن می‌دوند اما اغلب به پول نمی‌رسند و اگر هم برسند خوشحالی آنها مدت زیادی دوام نخواهد داشت، چون آدم‌های قربانی هیچ درکی از نیازهای تکاملی انسان ندارند.
  • باورهای محدودکننده‌ در زندگی و کسب‌وکارشان دارند و فکر می‌کنند اگر همسرشان یا رقیبشان زمین بخورد آنها رشد می‌کنند.
  • آدم‌های قربانی بخیل هستند و حتی به پول هم برسند همچنان بخیلند و ظرفیت بخشش به دیگران را ندارند. ذهن قربانی فقیر است و هرچه پولدارتر شود حریص‌تر می‌شود.
  • شکست‌ها آنها را به اصلشان بازنمی‌گرداند بلکه آنها را بر پارادایم‌های مسلطشان استوارتر می‌کند تا دچار خلأ هویتی نشوند.

انسان‌ها قرار بوده به عقاب تبدیل شوند اما ذهن قربانی، بسیاری از آنها را به مرغ تبدیل کرده است.

سکان زندگی شما دست کیست؟

اگر قصد دارید در عرصه‌های مختلف زندگی به موفقیت و رضایت برسید باید سکان زندگی‌تان را خودتان به دست بگیرید. سعی نکنید با انداختن مسئولیت به گردن دیگران، نقش قربانی را بازی کنید. آدم قربانی دائما به دنبال عواملی می‌گردد تا مسئولیت اهمال‌کاری‌ها و ندانم‌کاری‌های خودش را به گردن آنها بیندازد. آنها خودشان هم باورشان شده است که سرنوشتشان در دستان خودشان نیست و لذا هیچ تلاشی برای ایجاد تغییر در زندگی و کسب‌وکارشان نمی‌کنند. 

در ذهن یک آدم ناموفق، باورها، سوگیری‌ها و داده‌های فراوانی وجود دارد که به او کمک می‌کنند برای رفع مسئولیت از خود دیگران را مسئول مشکلات خود بداند. آدم‌های موفق کسی را مسئول شرایط خود نمی‌دانند چون باور دارند که سکان کشتی زندگی آنها در اختیار خود آنهاست.بنابراین، در جهت حل مشکلات اقدام می‌کنند و اگر اشتباه کردند اشتباهشان را می‌پذیرند. همین باعث می‌شود که یک اشتباه را دوبار تکرار نکنند. کسی که اشتباهاتش را قبول نمی‌کند دائما آنها را تکرار می‌کند.

مسئولیت‌پذیری

یک بار کلاه خودتان را قاضی کنید و با صداقت روی کاغذ بنویسید که در زندگی خود چه عواملی را مسئول ناکامی‌های خود می‌دانید. اگر دائما در مورد فرصت‌های ازدست‌رفته حرف می‌زنید پس شما هم مانند بسیاری دیگر خودتان را قربانی می‌دانید.

۸. مهارت حل مسئله را یاد بگیرید تا بتوانید تصمیمات بهتری بگیرید

انسان‌های خردمند در زندگی تصمیم‌های بهتری می‌گیرند چون قوه تشخیص قوی‌تری دارند و تیزحس هستند. مهارت حل مسئله به شما کمک می‌کند که با چالش‌ها و مشکلات زندگی به خوبی برخورد کنید و راه‌حل‌های مناسب و خلاقانه‌ای برای آن‌ها پیدا کنید. مهارت خلاقیت، مهارت حل مسئله و مهارت تصمیم‌گیری ۳ مهارتی هستند که شما را به یک آدم تیزحس تبدیل می‌کنند. بنابراین به شما دوست خردمند توصیه می‌شود یادگیری این ۳ مهارت را سرلوحه زندگی خود قرار دهید.

۹. شکیبا باشید و از تعجیل در امور پرهیز کنید

در برابر عدم قطعیت‌ها و ابهام‌ها شکیبا باشید و ضمن حفظ خوشبینی، تصمیمات عجولانه اتخاذ نکنید. باور داشته باشید که حتی برای مسائل پیچیده هم راه‌حل‌ وجود دارد؛ بنابراین، دلیلی وجود ندارد که اولین راه‌حلی که دم دستتان است را بکار بندید. مهارت حل مسئله را یاد بگیرید تا بتوانید راه‌حل‌های مختلف را وزن‌دهی و کم‌هزینه‌ترین و سریع‌ترین راه حل را پیدا کنید.

۱۰. تکرو نباشید! همواره روحیه همکاری با دیگران را حفظ کنید

چه چیزی باعث می‌شود که در یک موقعیت خردمند باشیم و در موقعیت دیگر نابخرد؟ آدم‌ها معمولا وقتی در جمع و در تعامل با دیگران هستند خردمندتر می‌شوند. بودن در جمع و تعامل با دیگران باعث می‌شود که افراد با احتمال بیشتری به مسائل به صورت کلان نگاه کنند. درواقع قدرت کل‌نگری که برگرفته از تفکر سیستمی است در جمع بیشتر بروز می‌کند چون آنها می‌توانند از دیدگاه‌های دیگران برخوردار شوند و مسائل را از زوایای دیگری هم ببینند. به همین‌دلیل، سعی کنید با انسان‌های دیگر ارتباط بهتری بگیرید و با آنها همکاری کنید.

خردمندان دارای روحیه همکاری با دیگران هستند

ناگفته نماند که ارتباطات اجتماعی برای جامعه امروز آنقدر اهمیت دارد که اگر انسان‌ها در مسائل جمعی به بازی گرفته نشوند به راحتی بازی را خراب می‌کنند. بنابراین تکرو نباشید و با دیگران همکاری کنید.

۱۱. در زندگی تعادل داشته باشید و از افراط و تفریط پرهیز کنید

خرد کاملا به تعادل ربط دارد. یک فرد خردمند می‌تواند ذهنش را به‌گونه‌ای برنامه‌ریزی کند که بین منافع شخصی خود و منافع دیگران تعادل برقرار کند. همه ابعاد وجودی یک انسان خردمند با هم در تعادلند و یک انسان خردمند در صلح درونی به‌سر می‌برد. در مقابل بی‌خردان دائما با خودشان درجنگند و کارهایی انجام می‌دهند که اغلب برعلیه خودشان است. خردمندان دارای شخصیتی سالمند درحالی‌که بی‌خردان از لحاظ روانی بیمارند. پس با خودتان در صلح درونی باشید.

۱۲. توانایی سازگاری و تطبیق با شرایط متغیر و پیچیده زندگی را به دست آورید

توانایی سازگاری و تطبیق با شرایط متغیر و پیچیده زندگی از دیگر لوازم رسیدن به خرد زندگی و درک بالاست. به این معنا که قادر باشیم به نظرات و احساسات دیگران احترام بگذاریم و با آن‌ها به صورت مدنی و مثبت برخورد کنیم. خودمحوری و خودبینی موجب می‌شود نتوانیم احساسات دیگران را درک کنیم و نتوانیم از زاویه آنها به موضوعات نگاه کنیم. آدم خودمحور یک موجود متعصبی است که نه با خودش در صلح است و نه با دیگران. خودمحوری موجب بروز تعصب و تبعیض می‌شود و اجازه نمی‌دهد فرد با دیگران در تعاون و تضامن باشد.

توانایی سازگاری با تغییرات محیط

برای رهایی از تعصب و خودمحوری باید تمرین کنید که اولا موضوعات را از زوایای مختلف ببینید و صرفا به نظرات و برداشت‌های خودتان نچسبید و دوما بتوانید احساسات و تمایلاتتان را از استدلالتان جدا کنید. یعنی به گونه‌ای استدلال نکنید که دوست دارید و تمایل دارید اینگونه باشد، این خیلی نکته مهمی است. علاوه بر این باید درک درستی از دو مفهوم واقعیت و حقیقت داشته باشید و این دو مفهوم سنگ بنای استدلال‌های شما باشند حتی اگر نتایج برخلاف میل شما و آنچه که دوست دارید باشند.

”می‌گویید کار راحتی نیست؟ قطعا همین‌طور است که اگر راحت بود الان دنیا را سوداگران زر و زور و زِر یعنی ابلهانی که سر تا پا پر از پاسخ هستند در مشت خود نگرفته بودند و خردمندان را خانه‌نشین نمی‌کردند.“

۱۳. دائما در حال آموزش و یادگیری باشید

یکی از مهم‌ترین عوامل دستیابی به خرد زندگی، افزایش دانش و توسعه فکر است. باید به‌طور مداوم و منظم از منابع معتبر و موثق آموزش ببینید. دانش مورد نیازتان را از میان کتاب‌ها، مقالات، پادکست‌ها، ویدیوها، دوره‌های آنلاین، تجارب خودتان از شکست‌های گذشته و نیز تجارب افراد متخصص در حوزه‌های مختلف اخذ کنید و درعین‌حال از گرفتن مشورت از افراد آگاه غافل نشوید. راز موفقیت، یادگیری مستمر است. 

اهل خرد دائما در حال آموزش و یادگیری هستند

از مهارت‌های تفکر انتقادی و تفکر خلاق برای حل مسائل استفاده کنید و اطلاعات و دیدگاه‌های مختلف را از زوایای مختلف مورد نقد و بررسی قرار می‌دهند. هیچ چیز را کورکورانه و بدون تحقیق نپذیرید تا به راحتی سرتان کلاه نرود. مهم‌ترین دلیلی که مردم فریب می‌خورند این است که خلاقیت آنها را در دوران کودکی و در خانه و مدرسه نابود کرده و از آنها بچه‌های حرف‌گوش‌کن ساخته‌اند. شما این وضعیت را تغییر دهید. 

۱۴. از اشتباهات گذشته خود درس بگیرید تا دوباره آنها را تکرار نکنید

آرنولد توینبی در ۱۱ جلد کتاب با عنوان بررسی تاریخ، این قصه پر غصه را توضیح می‌دهد که چگونه تاریخ در نقاط عطف خود ۲۲ تمدن از ۲۶ تمدن را منقرض کرده است. توینبی می‌نویسد:

آنان که تاریخ را مطالعه نمی‌کنند و از تاریخ درس نمی‌گیرند، اشتباهات گذشته‌شان را دائما تکرار می‌کنند.

آیا شما هم قصد دارید همچون گذشتگان رفتار کنید؟ اگر از گذشته درس نگیرید و تغییرات بزرگی بر خود تحمیل نکنید به زودی تغییرات بزرگی بر شما تحمیل خواهد شد. پس حواستان را جمع کنید و برای انجام هر کار مهمی، استراتژی تعیین کنید تا جلوی تکرار اشتباهاتتان گرفته شود.

۱۵. روش استدلال‌ منطقی و خردمندانه را یاد بگیرید

استدلال خردمندانه، توانایی ارزیابی موضوعات از دیدگاه‌های مختلف و با در نظر گرفتن عواقب مختلف آن‌هاست. خردمندان می‌توانند از منظر دیگران به موضوعات نگاه کنند، محدودیت‌های دانش خود را بشناسند، از تعصبات شخصی خودداری کنند و به دنبال راه‌حل‌هایی باشند که به بهبود وضعیت کلی کمک کنند. استدلال خردمندانه یک مهارت قابل آموختن است که با مطالعه و تمرین تقویت‌شده با تفکر انتقادی افزایش می‌یابد.

برخی از کار‌هایی که می‌توانید برای کسب این مهارت انجام دهید عبارتند از:

  • خودشناسی: یعنی شناسایی نقاط قوت و ضعف شخصیت و کشف استعدادها و توانمندی‌های خود. بدون خودشناسی ما از تله توجیه و خودفریبی رهایی پیدا نخواهیم کرد. انسان خردمند کسی است که از خود و نقاط قوت و ضعفش، احساسات و انگیزه‌هایش آگاه است و از خودش انتظارات منطقی و معقول دارد.
  • مطالعه کردن و شنیدن دیدگاه‌های متفاوت درباره مسائل مهم و تلاش برای درک انگیزه‌ها و استدلال‌های دیگران. این شیوه باید به یک عادت در زندگی ما تبدیل شود تا به مرور زمان توانایی استدلال‌مان قوی‌تر شود.
  • زیرسوال بردن دیدگاه‌های خود و تلاش برای یافتن اسناد و شواهدی که می‌توانند نظرات ما را زیر سوال ببرند یا نقص‌ها و کمبودهای آن‌ها را نشان دهند. همانطور که بیان شد پیش‌نیاز این شیوه، اول خودشناسی است و دوم داشتن تواضع. پس در مقابل واقعیت و حقیقت متواضع باشید و آنها را به دیدگاه‌های شخصی خود ترجیح دهید.
  • آگاهی از احساسات و تلاش برای تفکیک استدلال از احساس. اگر نمی‌توانید موضوعات را به صورت بی‌طرفانه قضاوت کنید شما در تله احساسات هستید. استدلال بر اساس اسناد و شواهد صورت می‌گیرد اما احساسات مبتنی بر تمایلات و تعصباب شخصی هستند. هنگام قضاوت سعی کنید به موضوع بی‌طرفانه نگاه کنید.
  • انعطاف‌پذیر بودن و آمادگی داشتن برای تغییر نظر در صورتی که شواهد موجود نشان دهند که دیدگاه شما نادرست یا ناقص است. برای رسیدن به چنین جایگاهی باید به خودشناسی برسید و از احساسات و تمایلات‌تان آگاهی کافی داشته باشید و بتوانید منطق و استدلال را از آنچه که دوست دارید درست باشد تفکیک کنید. انعطاف‌پذیری همچنین به پشتوانه‌های اخلاقی بنیادینی همچون برخورداری از عدالت و انصاف و فهم درستی از واقعیت و حقیقت نیازمند است.
  • توجه کردن به عواقب بلندمدت و کوتاه‌مدت تصمیمات خود و تلاش برای انتخاب راه‌حل‌هایی که به حداقل رساندن آسیب‌ها و به حداکثر رساندن فایده برای تمام ذی‌نفعان منجر شوند. معروف است که یکی از نشانه‌های بی‌شعورها این است که همواره به موضوعات از وجهی نگاه می‌کنند که منافع آنها را تامین کند. شما از این ویژگی دوری کنید. برای رسیدن به چنین توانمندی‌ای باید مهارت آینده‌پژوهی، مهارت حل مسئله و تفکر سیستمی را یاد بگیرید و از آنها در جهت رفع چالش‌های زندگی استفاده کنید. 
  • شناخت منطق و مفهوم گزاره‌های منطقی و شیوه بکارگیری استدلال در گزاره‌های منطقی. کسی که قصد دارد قوه استدلالش را تقویت کند باید قواعد منطق را بداند. منطق به معنای قانون درست فکر کردن است. استدلالی منطقی است که در آن تناقض منطقی وجود نداشته باشد و البته بر مقدمات صحیحی هم استوار باشد یعنی مقدماتی که قبلا درستی آنها نشان داده شده باشد.

۱۶. هر آنچه می‌آموزید را در عمل به کار گیرید

برای رسیدن به خرد زندگی آنچه را که یاد گرفته‌اید در زندگی بکار بندید و تنها بر صفحه کاغذ نگه ندارید. تلاش کنید آنچه از دانش و حکمت آموخته‌اید را در رفتارها، انتخاب‌ها و تصمیم‌گیری‌هایتان بروز دهید و از آن‌ها برای بهبود کیفیت زندگی خودتان و اطرافیانتان استفاده کنید.

دائما از خود بپرسید که آیا آنچه که آموخته‌اید با آنچه که انجام می‌دهید همخوانی دارد یا خیر؟ آیا از خطاها و شکست‌های خود درس می‌گیرید و به جای تکرار آن‌ها، راه‌های جدید و بهتر را امتحان می‌کنید و یا فقط حرف‌های پرطمطراق می‌زنید تا جایگاهی میان دیگران پیدا کنید؟

۱۷. متواضع و فروتن باشید و هیچ خطایی را توجیه نکنید

خردمند کسی است که از خودبزرگ‌نمایی و خودپسندی دوری می‌کند و به شایستگی دیگران احترام می‌گذارد. از علم و دانش خود مغرور نشوید و از آن برای خدمت به مردم و حل مشکلات آنها استفاده کنید. اگر خود را انسانی خردمند می‌دانید باید از نقص و کمال خود آگاه باشید و برای جبران نقایص همواره به دنبال یادگیری و رشد باشید. مراقب باشید که بی‌خردان نه تنها اشتباهاتشان را دائما تکرار می‌کنند بلکه وقتی در مقابل انتقاد قرار می‌گیرند دست به توجیه اشتباهاتشان می‌زنند.

۱۸. به عدالت و انصاف، هر دو پایبند باشید

در رفتار و تصمیم‌گیری خود به اصول و قواعد عدالت پایبند باشید و از ستم و ظلم پرهیز کنید. با همه انسان‌ها بدون تبعیض و تفاوت رفتار کنید و حقوق آن‌ها را محترم بشمارید. خردمند جنگ‌افروز نیست و از خشونت پرهیز می‌کند و به جای آن، از راه‌های صلح‌آمیز و مسالمت‌آمیز برای حل مسائل و مشکلات استفاده می‌کند، چون به خوبی می‌داند که عدالت و انصاف با خشونت جمع نمی‌شود مگر اینکه واقعا راهی جز این برای دفاع از مظلوم نباشد.

اما مهم‌تر از عدالت، انصاف است. عدالت همیشه بهترین راه حل نیست و گاهی باید انصاف هم داشته باشید. ممکن است درآمد شما ۱۰ برابر متوسط درآمد جامعه باشد و به دلیل تخصص و مهارتی که دارید این امر کاملا عادلانه باشد اما انصاف این است که به فرودستان هم توجه داشته باشید و نسبت به آنها بخشنده باشید. 

۱۹. در برخورد با چالش‌ها اعتماد به نفس داشته باشید

در برابر مشکلات و چالش‌های زندگی ترس و واهمه نداشته باشید و با اعتماد به نفس و اراده‌ای راسخ به مبارزه با آن‌ها بپردازید. خردمند از خطرات و مخاطرات زندگی فرار نمی‌کند، بلکه با شجاعت و مسئولیت‌پذیری با آنها رو در رو می‌شود و سعی می‌کند به کمک مهارتهای خودش از آنها گذر کند و از شکست‌هایش پلی برای پیروزی بسازد.

شما که به خودشناسی رسیده‌اید و ارزش‌های خود و خطوط قرمزتان را به خوبی می‌شناسید در میان ابهام‌ها نباید دچار تردید شوید. اعتماد به نفس پایین نشانه تردید در درست بودن هدف یا تردید در توانمندی‌های خودتان است. اگر مطمئن هستید که کار درستی انجام می‌دهید و دانش و مهارت انجام آن را هم دارید پس این همه تردید برای چیست؟

اگر در اتفاقات زندگی زیاد دچار تردید می‌شوید احتمالا از ارزش‌های خودتان آگاهی کافی ندارید.

 

اهل خرد در برخورد با چالش‌ها اعتماد به نفس بالایی دارند

اینجا باید مراقب باشید که فریب آدم‌های توخالی را نخورید. برخی اعتماد به نفس که نه اعتماد به سقف دارند! آنها دائما از توانمندی‌ها و جایگاه بالای خودشان برای دیگران تعریف می‌کنند اما هنگام برخورد با چالش‌ها به سرعت بادشان خالی می‌شود. این افراد اتفاقا اعتماد به نفس بسیار پایینی دارند و این نمایش‌ها را صرفا برای پوشش دادن نقطه ضعفشان اجرا می‌کنند. اعتماد به نفس بالا هنگام برخورد با چالش‌ها مشخص می‌شود. اعتماد به نفس ترکیبی از عزت نفس، شجاعت، مدیریت و توانایی حل مسئله است.

۲۰. نسبت به دیگران گذشت داشته باشید

انسان خردمند کسی است که در برابر مشکلات و چالش‌های زندگی صبر و استقامت دارد، از ناامیدی و دلسردی پرهیز می‌کند و خطاهای دیگران را می‌بخشد. او کسی است که با مهربانی و محبت با دیگران رفتار می‌کند و به آن‌ها احترام می‌گذارد تا دیگران نیز به او به دیده احترام نگاه کنند. پس از خشم و عجله در قضاوت دوری کنید تا حرمت‌تان شکسته نشود. قبلا هم گفتیم که یکی از نشانه‌های اهل خرد تأمل و واقع‌بینی در قضاوت است. پیش‌داوری یکی از عادات بد مردم است و یکی از شیوه‌هایی است که بدن انسان برای دفاع از خودش بکار می‌گیرد. مراقب پیش‌داوری‌هایتان باشید.

۲۱. به شدت آینده‌نگر باشید

خردمند کسی است که به آینده خود و دیگران فکر می‌کند و برای آن برنامه‌ریزی و اقدام می‌کند. پس از هدف‌های زندگی خودتان آگاه باشید و به دنبال دستیابی به آن‌ها بروید. یادتان باشد که که جهان هستی از سیستم‌های باز تشکیل شده است و ذهن بسته در این جهان کار نمی‌کند. تلاش کنید که ذهنی باز و کل‌نگر داشته باشد تا بتوانید کل سیستم را ببینید و برای آینده آن برنامه‌ریزی کنید.

خردمندان آینده‌نگرند

۲۲. سعی کنید همواره خوش‌بین و امیدوار باشید و از یأس و ناامیدی دوری کنید

همواره به زندگی و آینده نگاه مثبت و امیدوارانه داشته باشید و از ترس و نگرانی و یأس حاصل از آن پرهیز کنید. سعی کنید از فرصت‌ها و امکانات زندگی بهره و از مشکلات و چالش‌های زندگی عبرت بگیرید. از شادی و لذت زندگی نهایت استفاده را ببرید و از غم و اندوه زندگی کمترین تأثیر را بگیرید. زندگی برای شما باید معنادار باشد تا هیچ مانعی نتواند انگیزه‌های شما را برای رسیدن به اهدافتان کاهش دهد.

۲۳. سنجش‌گر باشید تا درک و فهم شما تقویت شود

خردمند از درک و فهم بالایی برخوردار است و می‌تواند معنا و مفهوم رویدادها را از دل آنها بیرون بکشد. خردمند سطحی‌نگر و عوام نیست و تنها به ظاهر امور نگاه نمی‌کند بلکه عمق و جوهر آنها را نیز مورد ارزیابی قرار می‌دهد. سعی کنید هم.اره روابط پنهان میان اشیا و پدیده‌ها را درک و از آن‌ها برای تبیین و توضیح‌شان استفاده کنید.

شاید مهم‌ترین مهارتی که هر انسانی باید از همان دوران کودکی فرابگیرد تا در بزرگسالی بتواند اختیار خود و زندگیش را به دست بگیرد و زندگی دیگران را تکرار نکند، یادگیری مهارت تفکر انتقادی یا تفکر سنجش‌گر است. این مهارت به شما کمک می‌کند که بتوانید اطلاعات، دیدگاه‌ها، سخنان، ادعاها، باورها و استدلالات مختلف را نقد و بررسی و سره را از ناسره جدا کنید.

بدون تسلط بر این مهارت، زندگی شما به احتمال زیاد در جهت برآورده شدن آرزوهای اطرافیان‌تان و یا مطلوبیت‌های اجتماعی پیش خواهد رفت و از سبکی از زندگی برخوردار خواهید شد که رضایت درونی را برای شما به ارمغان نمی‌آورد. مهارت تفکر سنجش‌گر پیش‌درآمد شناخت جهان و بازگشت به اصل خود و خودشناسی است و به کمک آن می‌توانید سلسله مراتب ارزش‌ها و خوشه نگرش‌های خود را مورد بازبینی و جرح و تعدیل قرار دهید.

یادتان باشد که آنچه شما به عنوان ارزش‌های شخصی پذیرفته‌اید در اغلب موارد ترجیحات شما هستند نه ارزش‌های واقعی شما! چراکه از مسیر خودشناسی و خودآگاهی حاصل نشده‌اند و ریشه بسیاری از آنها در تعلیم و تربیت و مطلوبیت‌های اجتماعی قرار دارد.

انسان قبل از هرچیز باید با خودش شفاف و روراست باشد تا بعد ببیند قرار است با زندگیش چکار کند…

۲۴. خلاق باشید و از تقلید از دیگران خودداری کنید

انسان با خلاقیت تعریف می‌شود. انسان بدون به کار انداختن قوه خلاقیت هم می‌تواند یاد بگیرد اما از این آموخته‌ها نمی‌تواند بهره‌ای ببرد. خردمند کسی است که از خلاقیت و نوآوری برای حل مسائل و چالش‌های زندگی بهره می‌برد چراکه حل مسئله بدون خلاقیت معنایی ندارد و انسانی که در حل مسائل توفیق نداشته باشد اصولا خردمند نیست. خود حل مسئله نوعی خلاقیت است چون در این مهارت شما باید با خلاقیتتان گزینه‌های کم‌هزینه‌تر و سریعتر را از راه‌حل‌های پرهزینه بازشناسید.

۲۵. بصیرت داشته باشید و تدبیر کنید

بی‌خردان ذهنیتی مصرف‌گرا دارند و فکر می‌کنند دنیا تنها برای آنها خلق شده است و خورشید صرفا برای آنهاست که طلوع می‌کند. شما باید از درایت و تدبیر خود برای مدیریت و بهینه‌سازی منابع و امکانات زندگی بهره بگیرید و از آن برای بالابردن سطح سلامت و رفاه خود و دیگران استفاده کنید. شما باید نسبت به هدررفت منابع و اسراف، بی‌تفاوت نباشید و میزان بهره‌وری را در همه امور محاسبه کنید. 

اگر به زندگی آدم‌های بی‌خرد نگاه کنید متوجه می‌شوید که خود را محور خلقت یا مرکز جهان می‌پندارند! به نظر شما آدم‌هایی که در محیط زیست زباله رها می‌کنند چون خیال می‌کنند این مکان تنها برای استفاده آنها خلق شده است چگونه انسان‌هایی هستند؟

اهل خرد بابصیرت و باتدبیر است

۲۶. شخصیت بخشنده‌ داشته باشید نه گیرنده

خردمند کسی است که دارای دو خصلت سخاوت و بخشندگی است و از آنها برای اشاعه نیکی در جامعه و تقویت روابط و اتحاد با دیگران استفاده می‌کند. انسان خردمند بخیل نیست و شخصیت گیرنده ندارد. انسان‌های خردمند بخشنده هستند در حالیکه اغلب آدم‌ها به خصوص در فرهنگ‌های ضعیف شخصیت‌هایی گیرنده و طلبکار دارند.

گیرنده کسی است که تنها به منافع خودش فکر می‌کند، همواره طلبکار است و در نزد او هدف وسیله را توجیه می‌کند.

از فرهنگی که در آن آدم‌ها اغلب گیرنده‌اند، سخاوت ندارند، بلوغ فکری ندارند، همواره طلبکار و ناراضی‌اند، فقط به منافع خودشان فکر می‌کنند و از همه بدتر در نزد آنها هدف وسیله را توجیه می‌کند، خیلی نباید انتظار داشته باشید که دنیا را برای فرزندانشان به جای بهتری برای زندگی تبدیل کنند. این مردم گویی قرار نیست حتی یک هوای سالم برای نفس کشیدن برای آیندگانشان باقی بگذارند.

اگر می‌خواهید درهای آسمان به روی شما باز شود دو تا کار انجام دهید:

۱) نگاهتان را از گیرنده به بخشنده تغییر دهید یعنی به جای کار کردن برای پول، کار کنید تا در این دنیا تغییری ایجاد کنید.

۲) در همه زندگی استراتژی داشته باشید یعنی کارهایی انجام بدید که باید انجام بدید و اجتناب کنید از انجام کارهایی که نباید انجام دهید.

برای شناخت بهتر شخصیت گیرنده و تفاوت آن با شخصیت بخشنده مطالعه مقاله زیر توصیه می‌شود:

مهربانی یا مهرطلب؟ گیرنده‌ای یا بخشنده‌؟ مسئله شما این است…

۲۷. سعی کنید با خودتان و دیگران روراست و شفاف باشید

شفافیت و راستگویی دو ویژگی است که فرد را در میان مردم، قابل‌اعتماد و موثق نشان می‌دهد. شفافیت یکی از مهم‌ترین عواملی است که برند شخصی شما را می‌سازد. آدم شفاف و قابل‌اعتماد در نزد مردم معتبر است. شخصیت برند کسب‌وکار شما هم درصورتی معتبر خواهد بود که با مشتریانش شفاف و صادق باشد. بنابراین، به شدت از دروغ و تزویر دوری کنید و میزان و شاخص درستی پدیده‌ها را فقط و فقط بر دو مفهوم بسیار عمیق واقعیت و حقیقت قرار دهید.

۲۸. این را با همه وجودتان درک کنید که هر موفقیتی بهایی دارد

اکثر آدم‌ها به موفقیت به چشم شانس و اقبال نگاه می‌کنند و اصلا متوجه نیستند رسیدن به یک چنین موقعیت‌هایی چه هزینه‌ای دارد. اغلب مردم فقط نتایج را می‌بینند و کارها و زحمت‌هایی که پشت پرده صورت گرفته است را نمی‌بینند. چرا اغلب مردم از زندگی خود رضایت ندارند؟ چون آنها موفقیت را دوست دارند اما حاضر نیستند بهای آن را پرداخت کنند، لذا به اهدافشان نمی‌رسند و همواره شاکی و ناراضی‌اند.

بهای موفقیت متعهد ماندن به موفقیت است چراکه همه آدم‌ها دوست دارند موفق شوند اما تنها آن عده به موفقیت می‌رسند که به اهدافشان متعهد باشند و حاضر باشند بهای آن را بپردازند. این است خرد زندگی!

۲۹. در زندگی و کسب‌وکارتان اهداف مشخص و معنادار داشته باشید

یک عادتی که اغلب مردم دارند این است که دقیقا نمی‌دانند در زندگی چه هدفی و چه مقصدی دارند. حتی یک شغل و حرفه‌ای را انتخاب می‌کنند بدون اینکه بدانند قرار است به کجا برسند! متاسفانه هدف مشخص اغلب مردم از فعالیت‌هایشان فقط پول است. به همین دلیل، اقدامی در جهت هدف‌گذاری انجام نمی‌دهند چون فکر می‌کنند هدف مشخص است.

اگر قصد ندارید بی‌هدف زندگی گنید بر مهارت هدف‌گذاری اشراف کامل داشته باشید و به کمک آن برای زندگی کسب‌وکارتان اهدافی مشخص و قابل‌اندازه‌گیری تعیین و برای رسیدن به آن‌ها برنامه‌ریزی و اقدام کنید. برای اینکه بتوانید به درستی هدف‌گذاری کنید دقیقا باید بدانید که رسالت‌تان در این دنیا چیست و قرار است چه چیزی را در این دنیا تغییر دهید. در این‌صورت، شما دقیقا می‌دانید که چه اهدافی را باید انتخاب کنید که در مسیر رسالت‌تان باشد. متاسفانه اغلب مردم چون از شفافیت فکری برخوردار نیستند و دقیقا نمی‌دانند هدفشان از زندگی چیست دائما از این شاخه به آن شاخه می‌پرند و همواره در شک و تردید به سر می‌برند.

اهل خرد اهداف مشخصی در زندگی دارند

بسیاری از مردم هیچ برنامه‌ای برای زندگی ندارند و زندگی برای آنها هیچ معنای مشخصی ندارد جز تلاش برای زنده ماندن. بنابراین اغلب مردم زندگی نمی‌کنند بلکه فقط زنده‌اند. از آنجا که هویت انسان‌ها برخلاف حیوانات از قبل ساخته نشده است و باید خودشان هویتشان را بسازند؛ بنابراین، انسان نمی‌تواند همچون حیوانات بدون هدف و رسالت زندگی کند. اگرچه بسیاری از اهداف با مرگ تمام می‌شود اما رسالت انسان در دنیا پس از مرگش نیز ادامه خواهد داشت. 

قدری روی حرف من فکر کنید. وقتی برای انسان رسالتی تعریف شده که با مرگش پایان نمی‌پذیرد به نظر شما انسان چقدر مسئول است؟ دست از بازی و سیاه‌بازی بردارید و برای زندگی خودتان نقشه راه درستی ترسیم کنید. اگر حاضر نباشید برای موفقیت هزینه کنید پس منتظر بمانید تا روزگار هزینه بسیار سنگین‌تری را بر شما تحمیل کند. آکادمی خِرد این را وظیفه و رسالت خود می‌داند که تا حد ممکن به روشنگری بپردازد و به قدر سهمی که دارد شمعی را بیفروزد.

”اگر تغییرات بزرگی در خود به‌وجود نیاورید، به‌زودی تغییرات بزرگی بر شما تحمیل خواهد شد“

۳۰. سبک زندگی سالمی را دنبال کنید

قبل از اینکه به مفهوم سبک زندگی سالم بپردازیم، باید به این نکته اشاره کنیم که سبک زندگی سالم تنها در رژیم غذایی سالم و ورزش و پرهیز ار دخانیات خلاصه نمی‌شود. البته که این نکات پیش‌زمینه یک زندگی سالم هستند چون از قدیم گفته‌اند عقل سالم در بدن سالم یافت می‌شود. اما بد نیست بدانیم که سلامت بدن فیزیکی ما از وضعیت روانی ما هم تاثیر می‌گیرد.

مشکلاتی مانند استرس مزمن، اضطراب و افسردگی موجب بیماری‌هایی در جسم می‌شود که به آن بیماری‌های روان‌تنی یا اختلالات سایکوسوماتیکی می‌گویند. یعنی زمانی که دلیل مشخص فیزیکی برای یک بیماری شناسایی نمی‌شود و داروها هم پاسخ نمی‌دهند معمولا ریشه آن به مشکلات عصبی منتسب می‌شود مانند برخی سردردهای میگرنی، کمردرد، دیابت، مشکلات گوارشی، مشکلات قاعدگی در زنان، بی‌خوابی و غیره.

ریشه مشکلات روان‌تنی کجاست و چگونه می‌توانم از آنها خلاص شوم؟

اگر این سوال در ذهن شما هم بارها تکرار شده و به دنبال پاسخش هستید پس ادامه مطلب را با دقت بخوانید. ما نیازهایی داریم که بخشی از آنها مبتنی بر کمبود است که به حفظ تعادل بدن ما کمک می‌کنند و در سطوح پایین هرم مزلو قرار دادند. علاوه برآن بخش دوم نیازهای ما نیازهای متعالی هستند که مبتنی بر تکاملند و با تامین نیازهای اولیه فیزیکی، نیاز به آنها احساس می‌شود مانند نیاز به محبت، عشق، جایگاه اجتماعی، دانایی و عزت نفس.

هرم سلسله نیازهای مزلو

ما نیازهای مبتنی بر کمبود را به دلیل نشانه‌هایی که دارند مانند گرسنگی به سرعت برطرف می‌کنیم اما از نیازهای تکاملی غفلت می‌ورزیم چون همانطور که در نمودار سمت چپ دیده می‌شود نیازهای تکاملی مبتنی بر آگاهی و شناخت هستند و نشانه‌های آنها نیز با تأخیر ظاهر می‌شود. به اطرافتان نگاه کنید افراد زیادی را خواهید دید که این علامتها و هشدارها را دارند اما یا به آنها توجهی نمی‌کنند و یا به این نیازها پاسخ غلط می‌دهند.

چرا اغلب ما در بیشتر موارد به نیازهای تکاملی پاسخ غلط می‌دهیم؟ چون ما نه تنها خودمان را نمی‌شناسیم بلکه حتی سیگنال‌های بدنمان را هم نمی‌شناسیم؛ سیگنال‌هایی که به ما هشدار می‌دهند. برای مثال ما وقتی استرس زیادی را تجربه می‌کنیم سطح کورتیزول بدنمان بالا می‌رود. این حالت یک سیگنال است و هشدار می‌دهد به یکی از نیازهای تکاملی بی‌توجهی شده است.

عدم شناخت و بی‌توجهی به این سیگنال‌ها موجب بروز افکار، احساسات و رفتارهایی در ما می‌شود که نشان از پاسخ غلط دادن به این نیازها و بروز مشکلات روان‌تنی دارد. مشکلاتی مانند خستگی مزمن، بی‌قراری، کم‌حوصلگی، نبود تمرکز کافی در کارها، احساس تنهایی افراطی، وابستگی افراطی، تیک عصبی و مانند اینها از جنس مشکلات روان‌تنی هستند که نتیجه نادانی و بی‌توجهی به نیازهای تکاملی است.

خوردن بیش از حد شکلات و شیرینی، درگیر روابط عاطفی شدید از جنس وابستگی، مشغولیت بیش از حد و بی‌هدف مانند دائما گوش دادن به موسیقی، آرزوها و رویاهای عجیب و غریب و بی‌انتها، فرار از خود یا جنسیت خود، دائما پشت سر دیگران حرف زدن، پرخوری عصبی، خرید کردن افراطی، ذوب شدن در بازی‌های رایانه‌ای، ولگردی در شبکه‌های اجتماعی، اعتیاد به پورنوگرافی، اعتیاد به مواد مخدر و به طور کلی اعتیاد به هر چیزی که عمدتا با هدف کاهش سطح استرس در ما ظاهر می‌شوند پاسخ‌های غلطی هستند که ما در مقابل این سیگنال‌ها و هشدارها از خود بروز می‌دهیم.

”این رفتارها نشان می‌دهد که ما نیازهای تکاملی خود را نمی‌شناسیم لذا به علامت‌های هشداردهنده آن یا بی‌توجهیم و یا به آنها پاسخ غلط می‌دهیم که در هر دو صورت اوضاع بدتر و بدتر می‌شود به‌خصوص که تکرار این فرایند به ایجاد عادات غلط منجر می‌شود که می‌تواند کل زندگی ما را نابود کند“

هم سیگنال‌ها و هم پاسخ‌های غلطی که به این سیگنال‌ها می‌دهیم همگی علامت‌ها و آلارم‌های بدن ما هستند که به ما هشدار می‌دهند خودت را بشناس و نسبت به نیازهایت آگاهی پیدا کن تا بتوانی از خودت مراقبت کنی. بنابراین، مراقبت از خود که شاخصه اصلی سبک زندگی سالم است نیاز به آگاهی و شناخت دارد و با یک رژیم غذایی و کمی ورزش کردن اصلاح نمی‌شود. 

چگونه می‌توان به یک انسان خردمند و موفق تبدیل شد؟

قبل از هر اقدامی اول باید ببینید آیا حاضر هستید برای رسیدن به خرد زندگی، بهای آن را بپردازید؟ بهای آن فقط پول نیست بلکه باید برای آن وقت و انرژی زیادی صرف کنید و با چالش‌های فراوانی روبه‌رو شوید. آیا شما همانقدر که برای کسب درآمد و به دست آوردن چیزهایی که آرزو دارید وقت و انرژی صرف می‌کنید برای یادگیری و مطالعه و توسعه ظرفیت‌های خودتان هم وقت می‌گذارید؟

برای موفق شدن در هر زمینه‌ای قبل از هر چیز باید نظم داشته باشید. بهای داشتن نظم شخصی هم چشم‌پوشی از بسیاری از لذت‌هاست و اغلب مردم حاضر نیستند منظم باشند. همه موفقیت را دوست دارند اما همه حاضر نیستند هزینه آن را بپردازند. بخش بزرگی از پشت‌کنکوری‌ها عاشق رشته پزشکی هستند اما تنها تعداد انگشت‌شماری هستند که پذیرفته می‌شوند. اگر می‌خواهید فرصت‌ها را شکار کنید باید انظباط فردی داشته باشید چون شانس از برخورد آمادگی شما با فرصت ایجاد می‌شود.

”این قانون دنیاست که اگر بهای شکار فرصت‌ها را نپردازی در آینده باید برای ازدست رفتن آنها هزینه بیشتری بپردازی! اگر کتابی را که امروز باید بخوانید نخوانید، در آینده بابت این نخواندن هزینه گزافی پرداخت خواهید کرد“

اولین هزینه‌ای که در مسیر موفقیت باید بپردازید خودشناسی است. بسیاری از شکست‌های ما در زندگی ریشه در ترمزهای ذهنی ما و در تحلیل نهایی ریشه در عزت نفس پایین ما دارد. متاسفانه در فرهنگ ما عزت نفس آدم‌ها معمولا از دوران کودکی به طور سیستماتیکی سرکوب می‌شود. ازطرف دیگر، اندازه‌گیری عزت نفس کار راحتی نیست چون انسان خودش را نمی‌بیند، لذا باید قبل از هر مهارتی، خودشناسی را یاد بگیرید تا بتوانید از خودتان فاصله بگیرید و از بالا به خودتان نگاه کنید.

”موفقیت یک بازی بی‌نهایت است و بازی نامحدود دو بال دارد: یکی خودشناسی و دیگری دانش‌ها و مهارت‌‌های لازم. بهترین نسخه شما بی‌نهایت بازی می‌کند نه محدود!“

بهترین خودت را با خودشناسی پیدا کن

خودشناسی به زندگی شما استراتژی می‌دهد. با خودشناسی می‌توانید ارزش‌ها و رسالت فردی و معنای زندگی خودتان را کشف کنید. کسی که زندگی برای او معنادار باشد هیچ مانعی نمی‌تواند جلوی او برای رسیدن به آرمان‌هایش را بگیرد. با شناخت خود و کشف توانمندی‌های خود، انگیزه و تعهد کافی برای اقدام پیدا خواهید کرد. این همان خرد زندگی است.

پس از اینکه ارزش‌ها و رسالت خودتان را کشف کردید، برای زندگی خودتان چشم‌انداز تعریف کنید. در این چشم‌انداز باید دقیقا تعریف کنید که کی هستید و قرار است به چه کسی تبدیل شوید. در این مرحله باید هر آنچه از دانش و مهارت لازم برای رسیدن به چشم‌اندازتان نیاز دارید را یاد بگیرید. خودشناسی موجب می‌شود درک شما از سطح مهارت‌ها و توانمندی‌هایتان واقع‌بینانه باشد و دقیقا بدانید که چه چیزهایی را نمی‌دانید، چه چیزهایی را باید یاد بگیرید و چه چیزهایی را باید رها کنید.

خودشناسی و موفقیت

خودشناسی همچنین باعث می‌شود ارزش‌هایتان برای شما شفاف شود و از خطوط قرمزتان آگاه شوید. ارزش‌های شما قطب‌نمای زندگی شماست که باعث می‌شود در برخورد با چالش‌های زندگی دچار تردید و دودلی نشوید. با خودشناسی می‌توانید به سلسله مراتب ترجیحات‌تان وارد شوید و ارزش‌های واقعی خودتان را از درون آنها بیرون بکشید. مسلما می‌دانید که ترجیحات نتیجه عادت‌های ماست و آنها لزوما اخلاقی و درست نیستند و متاسفانه همین ترجیحات هستند که عقربه قطب‌نمای زندگی ما را منحرف می‌کنند.

خِرد چگونه کسب می‌شود؟

”برای کسب دانش باید هر روز چیزهایی اضافه کنید و برای کسب خِرد باید هر روز چیزهایی کم‌ کنید“

یعنی چی؟ مگر برای خردمند شدن در گام اول نباید دانشمان را افزایش دهیم یعنی مطالعه کنیم، یاد بگیریم و بکار بگیریم؟ مگر خود شما نگفتید که اهل خرد اهل یادگیری مستمر هستند؟ 

این مفهوم از خِرد بسیار عمیق و دقیق است که باید با تمام وجودتان به آن فکر کنید. بله یکی از کارهایی که برای رسیدن به خرد باید انجام دهید یادگیری است اما گاهی دانستنی‌های ما موجب توهم دانش یا بدسوادی ما می‌شوند. یعنی این اطلاعاتی که آموخته‌ایم به جای اینکه قوه تشخیص ما را بهتر کنند گاهی خراب‌تر می‌کنند! چرا؟ چون داده‌ها و اطلاعات با هم در تناقضند و به درستی صحت‌سنجی نشده‌اند. بسیاری از دانش‌هایی که فرامی‌گیریم یا سربار و بی‌فایده هستند و یا موجب بدفهمی و کژاندیشی در ما می‌شوند. در واقع اینکه چه چیزی را یاد بگیریم و چه چیزی را نباید یاد بگیریم خود نتیجه قوه تشخیص و در تحلیل نهایی از جنس خرد است.

خرد چیزی نیست جز قوه تشخیصی که به ما کمک می‌کند دانسته‌ها و داده‌ها و اطلاعات را به درستی صحت‌سنجی و از هم تفکیک کنیم. سپس درستش را برداریم و نادرستش را دور بریزیم. خرد از جنس دانش و آگاهی نیست بلکه از جنس خودآگاهی است که اول از مسیر خودشناسی حاصل می‌شود و سپس با دانش‌ها و اطلاعاتی که با آزمون و خطا و یادگیری از تجارب دیگران به خوبی صحت‌سنجی شده‌اند به کمال می‌رسد.

دانش چیزی شبیه جملات انگیزشی است، تصور می‌کنیم باید همیشه به آن اضافه کنیم. هر روز جملات نو، هر روز جملات و کتابها و نویسندگان تازه و هر روز انبار ما پُرتر. اما آنچه ما را نجات خواهد داد کدام است؟ کدام دانش است که برای من و شما اثربخش است و به خرد ما می‌افزاید؟ این مهم‌ترین سوالی است که هر فردی باید از خودش بپرسد.

نکته کلیدی این موضوع این است که کسب دانش از جنس Learning است اما خِرد بیشتر از جنس Unlearning است یعنی دورریختن دانش‌های سربار و بی‌فایده و یادگیری دانش‌هایی که ضرورت الان ماست و در ما تغییر ایجاد می‌کنند. پس شرط اول خرد، دست‌چین کردن دانسته‌هاست و شرط دوم عملگرایی و یادگیری مستمر است. پس به اهداف خود پایبند و متعهد باشید و آنچه از دانش و آگاهی به دست آورده‌اید را در زندگی به کار بندید تا با یادگیری از اشتباهات و شکست‌هایتان بر خردتان افزوده شود و این چرخه را تا پایان عمر ادامه دهید.

”راه توسعه فردی و رسیدن به خِرد، یادگیری از اقدامات است که به آن چرخه بهبود مستمر می‌گویند. یعنی یاد بگیریم، اقدام کنیم، اشتباه کنیم، از اشتباهمان یاد بگیریم، اصلاح کنیم و دوباره اقدام کنیم“

جمع‌بندی

بدون رسیدن به خرد در زندگی، نمی‌توانید سبک زندگی سالمی داشته باشید، نمی‌توانید عادات بدتان را ترک کنید، میان رفتار درست و رفتار نامناسب توان تشخیص نخواهید داشت، در تصمیماتتان دائما اشتباه می‌کنید، هرگز قدر خودتان را نخواهید دانست، عزت و اعتماد به نفستان ازدست می‌رود و از مشکلات روان‌تنی خلاصی نخواهید داشت. همه سخن ما با شما دوست خردمند در یک جمله خلاصه می‌شود:

”امروز بدون کسب آگاهی و رسیدن به خرد به همه زندگی خود گند خواهیم زد و این یک واقعیتی است که امروز بخوبی لمس می‌شود. “

اغلب مردم کم‌خردند چون بر اسب عاداتشان سوارند و حاضر نیستند عادت‌هایشان را محک بزنند یا تغییر دهند؛ لذا مسیر زندگی آنها را عادت‌هایشان تعیین می‌کند و از منطق و استدلال صرفا برای توجیه شکست‌هایشان استفاده می‌کنند. اگر موفقیتی هم در زندگی نصیب آنها می‌شود غالبا نتیجه شانس کور است نه انجام یک سری اقدامات هدفمند به قصد شکار فرصت‌ها. بنابراین، به شما دوست خردمند توصیه می‌شود نکات گفته شده برای رسیدن به خرد زندگی را جدی بگیرید و تلاش کنید از همین امروز مسیر زندگی خود را تغییر دهید چراکه بکار انداختن عقل و خرد تنها راز موفقیت در زندگی است.

این مقاله تنها نکاتی از خرد زندگی و ویژگی‌های انسان‌های خردمند را مطرح کرده است و مسلما در آینده به‌روزرسانی و توسعه خواهد یافت و برای هر یک از کلیدواژه‌های محوری بکار رفته در مقاله، محتواهای مستقلی تولید و منتشر خواهد شد؛ به این امید که تولید و انتشار این نوع محتواهای سرنوشت‌ساز در فضای وب ایرانی جای تولید مطالب زرد و عوام‌پسند را بگیرد و سرآغازی باشد برای یک تغییر بنیادین در فرهنگ و تمدن ایرانی.

امیدوارم که این مقاله برای شما دوست عزیزی که به زندگی هدفمند و معنادار اهمیت می‌دهید مفید و تأثیرگذار بوده باشد و مستقل از اینکه در کدام کشور یا فرهنگ زندگی می‌کنید بتوانید از آن برای نهادینه‌کردن خرد در زندگی، ارتقای سبک زندگی، کسب رضایت درونی و اضافه کردن ارزش به دنیا استفاده کنید تا به سهم خودتان دنیا را به جای بهتری برای زندگی تبدیل کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Captcha loading...